نمی دانم شاید این حرف درست نباشد اما بنظر من یکی از بیهوده ترین کارها ، درگیر شدن در انتخابات است اعم از اینکه انسان خودش کاندیدا باشد یا تبلیغات کننده .
در سالهای گذشته من همینطوری مفت و الکی درگیر انتخابات می شدم بعد از انتخابات دچار درد سر شدید و یا عذاب وجدان شدید می شدم . عذاب وجدان از این جهت که به خودم می گفتم تو که عرضه و قدرت حفاظت از آرای مردم را نداشتی چرا آنها را به میدان کشاندی؟ درد سر از این جهت که با برخی از دوستان و مسئولین درگیر می شدیم که چرا چنین شد و چرا چنان نشد؟
در یکی از انتخاباتها چنان دچار ناراحتی شدم که یک هفته مریض و سردرد شدم . بعضی وقتها طوری می شد که از شهری که در آنجا بیشتر تبلیغ کرده بودم تا مدتی مخفی می شدم هر وقت گذرم به آنجا می افتاد سعی می کردم کسی مرا نبیند.
امسال الحمدلله مشکلی نداشتم زیرا کلا در خانه مخفی شدم و اصلا بیرون نیامدم هواداران کاندیداها نیز کسی به سراغم نیامد تنها همین روزهای آخر برخی از دوستان و بزرگان خیلی تلاش کردند مرا برای تبلیغات به بعضی از شهرها بفرستند که الحمد لله نرفتم.
چند روز پیش با برخی از همکاران به شوخی گفته بودم من طرفدار فلان کاندیدا هستم دیروز وقتی رفتم خیلی از آن بزرگواران به من تبریک می گفتند .
خلاصه انتخابات یعنی درد سر . به قول معروف غم نداری بز بخر .
چند سال پیش دوستی ( غیر بلوچ ) داشتم که خیلی دلش می خواست کاندیدا شود . هر چه بهش نصیحت کردم که منصرف شود قبول نکرد در انتخابات شرکت کرد . ماشینی داشت آنرا فروخت و خرج تبلیغات کرد عکس به دیوار چسباند و ... خرج کرد. در انتخابات هم رای نیاورد . بعدا او را می دیدم که پیاده روی می کند آنقدر خنده ام می گرفت که نمی توانستم با او احوال پرسی کنم.
خدا را شکر که ما درویشان مقام و منصبی نداریم پس غمی هم نداریم.
مولانا جلال الدین رومی در مورد قناعت و دوری از دنیا چنین می فرماید:
.......
نام میری و وزیری و شهی در نهانش مرگ و درد و جان دهی
بنده باش و بر زمین رو چون سمند چون جنازه نه که بر گردن نهند
بار خو بر کس منه بر خویش نه سروری را کم طلب درویش به
مرکب اعناق مردم را مپا تا نیاید نقرست اندر دو پا
** ** ** ** ** ** **
راهزن هرگز گدایی را نزد گرگ گرگ مرده هرگز گزد؟
خضر کشتی را برای آن شکست تا تواند کشتی از فجار رست
چون شکسته می رهد اشکسته شو امن در فقر است اندر فقر رو
آن کهی کو داشت از کان نقد چند گشت پاره پاره از زخم کلند
میلاد حضرت فاطمه
این که برخی از هموطنان ما نسبت به خاندان رسول خدا اظهار ارادت می کنند چیز بسیار پسندیده و خوبی است اما اشکالی که وجود دارد این است که : حضرت فاطمه سه خواهر دیگر نیز داشته است به نام : زینب - رقیه – ام کلثوم . این چهار خواهر از یک پدر و یک مادر بوده اند .
برخی از دوستان حضرت فاطمه را در حد غلو و افراط به جایی می رسانند که می گویند : لا اله الا زهرا . میلادش را جشن می گیرند و وفاتش را چندین روز عزاداری می کنند در حالیکه هیچ یادی از سه خواهر دیگرش نیست نه وفاتشان و نه میلادشان .
در سالهای گذشته من همینطوری مفت و الکی درگیر انتخابات می شدم بعد از انتخابات دچار درد سر شدید و یا عذاب وجدان شدید می شدم . عذاب وجدان از این جهت که به خودم می گفتم تو که عرضه و قدرت حفاظت از آرای مردم را نداشتی چرا آنها را به میدان کشاندی؟ درد سر از این جهت که با برخی از دوستان و مسئولین درگیر می شدیم که چرا چنین شد و چرا چنان نشد؟
در یکی از انتخاباتها چنان دچار ناراحتی شدم که یک هفته مریض و سردرد شدم . بعضی وقتها طوری می شد که از شهری که در آنجا بیشتر تبلیغ کرده بودم تا مدتی مخفی می شدم هر وقت گذرم به آنجا می افتاد سعی می کردم کسی مرا نبیند.
امسال الحمدلله مشکلی نداشتم زیرا کلا در خانه مخفی شدم و اصلا بیرون نیامدم هواداران کاندیداها نیز کسی به سراغم نیامد تنها همین روزهای آخر برخی از دوستان و بزرگان خیلی تلاش کردند مرا برای تبلیغات به بعضی از شهرها بفرستند که الحمد لله نرفتم.
چند روز پیش با برخی از همکاران به شوخی گفته بودم من طرفدار فلان کاندیدا هستم دیروز وقتی رفتم خیلی از آن بزرگواران به من تبریک می گفتند .
خلاصه انتخابات یعنی درد سر . به قول معروف غم نداری بز بخر .
چند سال پیش دوستی ( غیر بلوچ ) داشتم که خیلی دلش می خواست کاندیدا شود . هر چه بهش نصیحت کردم که منصرف شود قبول نکرد در انتخابات شرکت کرد . ماشینی داشت آنرا فروخت و خرج تبلیغات کرد عکس به دیوار چسباند و ... خرج کرد. در انتخابات هم رای نیاورد . بعدا او را می دیدم که پیاده روی می کند آنقدر خنده ام می گرفت که نمی توانستم با او احوال پرسی کنم.
خدا را شکر که ما درویشان مقام و منصبی نداریم پس غمی هم نداریم.
مولانا جلال الدین رومی در مورد قناعت و دوری از دنیا چنین می فرماید:
.......
نام میری و وزیری و شهی در نهانش مرگ و درد و جان دهی
بنده باش و بر زمین رو چون سمند چون جنازه نه که بر گردن نهند
بار خو بر کس منه بر خویش نه سروری را کم طلب درویش به
مرکب اعناق مردم را مپا تا نیاید نقرست اندر دو پا
** ** ** ** ** ** **
راهزن هرگز گدایی را نزد گرگ گرگ مرده هرگز گزد؟
خضر کشتی را برای آن شکست تا تواند کشتی از فجار رست
چون شکسته می رهد اشکسته شو امن در فقر است اندر فقر رو
آن کهی کو داشت از کان نقد چند گشت پاره پاره از زخم کلند
میلاد حضرت فاطمه
این که برخی از هموطنان ما نسبت به خاندان رسول خدا اظهار ارادت می کنند چیز بسیار پسندیده و خوبی است اما اشکالی که وجود دارد این است که : حضرت فاطمه سه خواهر دیگر نیز داشته است به نام : زینب - رقیه – ام کلثوم . این چهار خواهر از یک پدر و یک مادر بوده اند .
برخی از دوستان حضرت فاطمه را در حد غلو و افراط به جایی می رسانند که می گویند : لا اله الا زهرا . میلادش را جشن می گیرند و وفاتش را چندین روز عزاداری می کنند در حالیکه هیچ یادی از سه خواهر دیگرش نیست نه وفاتشان و نه میلادشان .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر